فعالیت مغز در هنگام ترجمه : مروری بر شواهد تصویربرداری مغزی بهعنوان زمینۀ ارزیابی فرضیههای بالینی
باتوجه به گستردگی و تنوع فرهنگی و زبان شناختی در جوامع کنونی، ترجمه به کاری پررونق و یکی از حوزههای پژوهشی مهم تبدیل شده است. همانطور که میدانیم توانایی ترجمه همایند دوزبانگی است. به دلیل تعداد زیاد افراد دوزبانه در سراسر جهان مطالعۀ عصبشناختیِ ترجمه نتایج نظری و بالینی گستردهای دارد.
باتوجه به گستردگی و تنوع فرهنگی و زبان شناختی در جوامع کنونی، ترجمه به کاری پررونق و یکی از حوزههای پژوهشی مهم تبدیل شده است. همانطور که میدانیم توانایی ترجمه همایند دوزبانگی است. به دلیل تعداد زیاد افراد دوزبانه در سراسر جهان مطالعۀ عصبشناختیِ ترجمه نتایج نظری و بالینی گستردهای دارد.
Adolfo M. García در مقالۀ کنونی شواهد تصویربرداری مغزی را با آزمونهای متفاوتی بررسی کرده است. این مقاله نه پژوهش دربارۀ ترجمه را مرور می کند که با به کارگیری تکنیک های EEG،ERP،fMRI،fNIRcws،PET انجام شده اند. شواهد براساس شش فرضیه بالینی دربارۀ سازماندهی کارکرد عصبی و عصب کالبدشناسی مسیرهای ترجمه ارزیابی شده اند. برخی پژوهشها نشان میدهند آموزشهای مبتنی بر ترجمه حساسیت به پردازش واژگانی-معنایی را در زبانهای اول و دوم و ارتباط بین آنها افزایش میدهد.
بررسی مهارتهای درونزبانی مربوط به آسیبهای مغزی چهار نوع آسیبشناسی عصبی متمایز در توانایی ترجمۀ دوزبانهها را کشف کرده است. اول، ترجمۀ فوری شامل ترجمه فوری و غیرارادی پارهگفتها میشود. این اختلال با ناتوانی ترجمه ارادی همراه است. دوم، بیمارانی بودند که توانایی ترجمه با مشاهده را نداشتند و نمیتوانستند داوطلبانه در یک جهت یا هردوجهت پارهگفت را ترجمه کنند. این سندرم زمانی رخ میدهد که مهارتهای تولید زبان در یک یا هر دو زبان مختل شده باشد. سوم، رفتار متناقض در ترجمه که آسیبی نادر است و بیماران مبتلا می توانند زبانی غیر از معمول زبان خود را ترجمه کنند. گروه آخر مواردی بودند که ترجمۀ نامفهومی ارائه میکردند، آسیبی که در آن بیماران توان ترجمۀ درست واژهها یا پارهگفتها را دارند، اما بدون آگاهی از معنای عبارات زبان مبدأ این کار را انجام میدهند.
شواهد مربوط به پژوهشهای آزمون ترجمۀ واژه نشان میدهد نیمکرۀ چپ در همۀ وضعیتهای ترجمۀ واژه فعال میشود. در پژوهشها با آزمون ترجمۀ جمله و پردازش نحوی بر پایۀ تکنیک fMRI، fNIRcws مشخص شد که تفاوتهای مبتنی بر جهت ترجمه FT (ترجمه از زبان اول به دوم) و BT (ترجمه از زبان دوم به اول) زیرلایه ها و بسترهای آناتومیکی متفاوتی را درگیر میکنند. پژوهش های مربوط به متنهای فراتر از جمله نشان دادند ارزیابی شناختی ترجمۀ متن فراجمله ای نیاز به ترجمۀ متن-بنیان غنیتری دارد، اما آزمونهای ترجمۀ واژه متن زدایی شدهاند و صرفاً با حافظۀ واژگانی اخباری باموفقیت انجام میشوند. پژوهش های فراجمله ای نشان دادند که نقش نیمکرۀ چپ در فرایندهای ترجمه برجسته است. این مطالعات همچنین به این نتیجه رسیدند که ناحیۀ بروکا در ترجمه متنهای فراجملهای شفاهی و نوشتاری هم مشارکت دارد. بهعلاوه جهت ترجمه بر الگوهای فعالسازی ذهنی نیز تأثیر میگذارد.
دادههای تصویربرداری جامع نیستند و تاحدی متناقض هستند، با این حال نشان میدهند که اولاً فعالسازی زیرلایههای عصبی خاص در ترجمه وابسته به نوع واحد آزمون- واژه، جمله، متنهای فراجملهای و جهت ترجمه است. دوم، نیمکرۀ چپ منحصراً و به صورت برجستهای در ترجمۀ هرسه نوع واحدِ آزمون مشارکت دارد، سوم، ناحیۀ بروکا در همۀ آزمونهای ترجمه نقش دارد. چهارم، هیچ بخش خاصی در مغز شناخته نشده است که منحصراً مربوط به فرایندهای پردازشی ترجمه باشد.
García, A. M. (2013). Brain activity during translation: A review
تهیه شده توسط: کارگروه عصب-روانشناسی زبان
شاخه دانشجویی نقشه برداری مغز ایران
مدیریت ترویج و آموزش
جستجو و ترجمۀ خبر: منیژه دارائی داریان، کارشناس ارشد زبانشناسی، دانشگاه شهیدبهشتی
نوشته های مرتبط