خستگی شناختی منجر به تغییرات عملکردی در شبکه شناختی مغز می شود
خستگی شناختی یا خستگی مرتبط با کار ذهنی، یک تجربه رایج و ناراحت کننده است که هم در افراد سالم و هم بیمار دیده می شود. درک مکانیسم این اختلال برای بهبود اثربخشی مداخلات بالینی در خستگی ناتوان کننده ناشی از بیماری هایی مانند مولتیپل اسکلروزیس، آسیب های مغزی و سندرم خستگی مزمن ضروری است.
خستگی شناختی یا خستگی مرتبط با کار ذهنی، یک تجربه رایج و ناراحت کننده است که هم در افراد سالم و هم بیمار دیده می شود. درک مکانیسم این اختلال برای بهبود اثربخشی مداخلات بالینی در خستگی ناتوان کننده ناشی از بیماری هایی مانند مولتیپل اسکلروزیس، آسیب های مغزی و سندرم خستگی مزمن ضروری است. به همین منظور در مطالعه ای، دانشمندان بنیاد Kessler اکتشافات علمی در مورد «شبکه خستگی» مغز را گسترش دادند. تحقیقات تخصصی توانبخشی شناختی، تمرکز اصلی پژوهشی این بنیاد است.
شبکه خستگی مغز به مجموعه ای از مناطق مغزی که مرتبط با خستگی شناختی هستند، اطلاق می شود. طبق مطالعات تصویربرداری عصبی عملکردی (fMRI)، این شبکه شامل عقدههای قاعدهای مخطط، قشر خلفی جانبی پیش پیشانی (DLPFC) و قشر شکمی میانی پیش پیشانی (vmPFC)، قشر قدامی پشتی سینگولیت (dACC)، و اینسولای قدامی می شود. این پژوهش برای اولین بار جهت ارزیابی تغییرات عملکردی در اتصالات بین این مناطق، به عنوان تابعی از خستگی شناختی، طراحی شد که نتایج آن در پیشرفت مداخلات برای تسکین خستگیِ ناتوان کننده، نویدبخش است.
در این مطالعه، در 39 فرد سالم (ازطریق انجام چندین تسک چالش برانگیز حافظه کاری)، خستگی شناختی القا شد. سپس ازطریق fMRI، الگوی تغییرات فعالسازی مناطق مغزی افراد ثبت شد و خستگی شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس آنالوگ دیداری(F-VAS) مورد اندازه گیری قرار گرفت. محققان دریافتند که با افزایش خستگی شناختی، اتصالات عملکردی بین شبکه خستگی مغز و سایر نواحی جلویی مغز تا حد زیادی کاهش می یابد، این درحالی است که اتصال بین این شبکه و مناطق خلفی مغز افزایش مییابد. بنابراین جسم مخطط، DLPFC، insula و vmPFC بعنوان گره ها یا هاب های مرکزی در شبکه خستگی مغز شناخته شدند. همچنین این یافتهها اثبات کننده تغییرات عملکردی شبکه خستگی مغز به عنوان تابعی از خستگی شناختی است.
نوشته های مرتبط