کشف رازهای عصبی فیبرومیالژیا
فیبرومیالژیا، در سال 1994 به فهرست سازمان بهداشت جهانی اضافه شد و تقریباً دو درصد از جمعیت آلمان را تحت تأثیر قرار می دهد که 90 درصد از مبتلایان را زنان تشکیل می دهند. این اختلال با درد مکرر و مجموعهای از علائم مختلف مانند اختلالات خواب، خلق و خوی های افسردگی، خستگی مزمن و بیماریهای گوارشی همراه می باشد. تشخیص فیبرومیالژیا معمولاً به طور متوسط 16 سال طول می کشد.
در یک مطالعه نشان می دهد که نواحی مغزی مرتبط با پردازش درد در افراد مبتلا به فیبرومیالژیا به درستی عمل نمی کنند. فیبرومیالژیا ، اختلال درد مزمن گیج کننده است که به دلیل ماهیت گریزان و الگوی درمان چالش برانگیز شناخته شده است، همچنان هم پزشکان و هم محققان را گیج می کند و علل آن نیز هنوز تا حد زیادی در ابهام می باشد. مطالعه ای که توسط تیمی در کلینیک پزشکی روان تنی و روان درمانی در دانشگاه روهر بوخوم، آلمان انجام شد، شواهدی را ارائه می دهد که برخی از نواحی مغزی که در پردازش درد نقش دارند در بیماران فیبرومیالژیا به طور طبیعی عمل نمی کنند. در افراد سالم، آنها اطمینان میدهند که تحمل دردی که میتوانیم آن را کنترل کنیم آسانتر است.
این مطالعه که توسط پروفسور برجسته مارتین دایرز رهبری می شود، شواهدی از فعالیت عصبی ناهنجار را در نواحی خاص مغزی مرتبط با پردازش درد در افرادی که با فیبرومیالژیا دست و پنجه نرم می کنند، نشان می دهد. برخلاف سمفونی هماهنگ پاسخهای عصبی که در همتایان سالم مشاهده میشود، این نواحی حیاتی مغز یک انحراف نگرانکننده از هنجار را نشان میدهند و دنبالهای از سؤالات را در پی خود باقی میگذارند.
مطالعه حاضر که در مجله معتبر NeuroImage مستند شده است، دو گروه متفاوت از زنان را با هم مقایسه کرد: 21 شرکت کننده سالم و 23 بیمار مبتلا به فیبرومیالژیا. هر دو گروه در معرض درد ناشی از گرما قرار گرفتند در حالیکه فعالیت مغزی آن ها از طریق تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی کنترل می شد.
در یک اجرای آزمایشی، شرکتکنندگان این اجازه را داشتند که به میل خود محرک درد را متوقف کنند، عملی از خود تنظیمی. برعکس در اجرای آزمایشی دیگر، یک کامپیوتر شروع و توقف محرک درد را کنترل کرد. یافتهها، همانطور که توسط مارتین دایرز فاش شد، شباهتی از هم ارزی زمانی بین محرکهای خودمختار و خودکار را حفظ کردند و یک بوم ظریف برای تجزیه و تحلیل ارائه کردند.
هنگامی که زنان درگروه سالم، با اختیار برای خاتمه دادن به محرک درد به طور مستقل، تحت بررسی قرار گرفتند، مجموعهای از نواحی مغزی عمدتاً پیشانی فعالیت شدیدی را نشان دادند. این نواحی، که در تعدیل درد نقش دارند، با تحقیقات قبلی که شامل افراد سالم می شود سازگار می باشد.
با این حال، هنگامی که همان بررسی دقیق در مورد گروه فیبرومیالژیا اعمال شد، به طور شگفت انگیزی، فعال سازی های مورد انتظار در این حوزه های مغزی محوری با نبود آنها مشهود بود. مارتین دایرز، با صراحت علمی، بر اهمیت این مکاشفه تأکید می کند و آن را به عنوان شواهدی از مکانیسم های پردازش درد به خطر افتاده در میان افرادی که با فیبرومیالژیا دست و پنجه نرم می کنند، مطرح می کند. مفاهیم، همانطور که توسط دایرز توضیح داده شده است، از آسیب منابع شناختی اختصاص داده شده به مقابله با درد حاد در این جمعیت شناسی بیمار صحبت می کند.
فیبرومیالژیا، در سال 1994 به فهرست سازمان بهداشت جهانی اضافه شد، تقریباً دو درصد از جمعیت آلمان را تحت تأثیر قرار می دهد که 90 درصد از مبتلایان را زنان تشکیل می دهند. این اختلال که با درد مکرر و همچنین مجموعهای از علائم مختلف دیگر مانند اختلالات خواب، خلق و خوی های افسردگی، خستگی مزمن و بیماریهای گوارشی مشخص می شود. همچنین لازم به ذکر است، تشخیص فیبرومیالژیا معمولاً به طور متوسط 16 سال طول می کشد.
برای مشاهده منبع کلیک کنید.
نوشته های مرتبط