بازیگران هنگام بازی شخصیت جدید حس خود را سرکوب می کنند.
هنگامی که بازیگران نام خود را در طول اجرا می شنوند، پاسخ آنها توسط فعالیت در قشر جلوی پیشانی چپ، ناحیه ای از مغز که با خودآگاهی مرتبط است، سرکوب می شود.
مطالعه جدیدی توسط محققان UCL نشان می دهد که بازیگران ممکن است حس اصلی خود را هنگام بازیگری سرکوب کنند، زیرا خود را در نقش جدیدی غوطه ور می کنند.
این تحقیق که در مجله علوم اعصاب شناختی منتشر شده است، نشان میدهد که وقتی بازیگران شخصیت جدیدی به خود میگیرند، ممکن است بتوانند خود روزمرهشان را سرکوب کنند – که به این معنی است که آموزش تئاتر ممکن است تأثیر زیادی بر مکانیسمهای اساسی مغز انسان داشته باشد.
محققان با همکاری فلوت تئاتر، که با استفاده از یک سری بازیهای درام حسی، معروف به روش ضربان قلب شکارچی، تولیدات تعاملی شکسپیر را برای افراد مبتلا به اوتیسم و خانوادههایشان ایجاد و ارائه میکنند، کار کردند.
این تیم از فناوریهای تصویربرداری مغز پوشیدنی پیشگام در بخش مهندسی زیست پزشکی UCL، در کنار دستگاههای اندازهگیری فیزیولوژیکی، برای ارزیابی فعالیت مغز بازیگران هنگام تمرین صحنههایی از رویای شب نیمه تابستان شکسپیر استفاده کردند.
یافتهها نشان داد که وقتی بازیگران نام خود را در حین اجرا شنیدند، پاسخ آنها در قشر جلوی پیشانی قدامی چپ مغز که معمولاً با خودآگاهی همراه است، سرکوب میشد. همین نتیجه در شش بازیگری که در طول یک هفته چندین بار در یک هفته تمرین میکردند، بهطور مداوم شاهد بود.
این در حالی است که زمانی که مجری ها در شرایط بازیگری قرار نداشتند، به شنیدن نام خودشان پاسخ عادی می دادند.
نویسنده اصلی، Ph.D. دواینیکا گریوز (UCL Psychology & Language Sciences) میگوید: «ما از روشهای جدید تصویربرداری مغزی برای دیدن مغز بازیگران حرفهای در حین تمرین شکسپیر استفاده کردیم تا عصبشناسی تعاملات اجتماعی پویا پیچیده را درک کنیم.» فریاد نام خود شخص صدایی قدرتمند و قانع کننده است که معمولاً باعث می شود سوژه سر خود را بچرخاند. همچنین قشر پیش پیشانی مغز را درگیر می کند.
با این حال، یافتههای ما نشان میدهد که بازیگران ممکن است یاد بگیرند که حس خود را در حالی که در تئاتر تمرین میکنند سرکوب کنند و شخصیت متفاوتی به خود بگیرند.»
این اولین باری است که دانشمندان علوم اعصاب توانسته اند فعالیت مغز بازیگران را هنگام اجرای یک نقش ثبت کنند. ما امیدواریم که این مطالعه به ما کمک کند تا بفهمیم آموزش تئاتر با مغز چه می کند و ارتباطات جدیدی بین دانشمندان علوم اعصاب و متخصصان تئاتر ایجاد کنیم.
به عنوان بخشی از این مطالعه، محققان همچنین هماهنگی بین فردی بین جفت بازیگرانی را که با هم تمرین می کردند، بررسی کردند تا ببینند چگونه بدن، ضربان قلب و مغز خود را هماهنگ می کنند. آنها دریافتند که در طول تمرین، الگوهای فعالیت مشابهی در شکنج پیشانی تحتانی راست و قشر پیشانی قطبی راست مغز دو بازیگری که با هم کار میکردند، وجود داشت.
این حوزه ها با تعامل اجتماعی و برنامه ریزی اقدام مرتبط هستند. این اثرات مختص دادههای مغزی بود و در دادههای ضربان قلب یا تنفس مشاهده نشد، و نشان میدهد که سیستمهای مغزی خاصی وجود دارد که در طول تعاملات اجتماعی پیچیده هماهنگ میشوند.
دواینیکا گریوز میگوید: «یافتههای ما نشان میدهد که همکاری با صنعت تئاتر میتواند در تولید نظریههایی درباره تعامل اجتماعی مفید باشد که میتواند در دنیای واقعی نیز بررسی شود.»
"آزمایشگاه ما به بررسی تاثیرات آموزش تئاتر بر حس خود بازیگر ادامه خواهد داد، به این امید که آموزش تئاتر بتواند به رشد توانایی های مهم شناختی اجتماعی کمک کند.
" کار آینده ما به این موضوع میپردازد که آیا جوانان، از جمله افراد مبتلا به اوتیسم، میتوانند مهارتهای اجتماعی جدیدی را با شرکت در فعالیتهای تئاتر بیاموزند یا خیر.
کارگردان هنری فلوت تئاتر، کلی هانتر، می گوید: «اسم چیست؟» ژولیت گریه می کند. بیش از آنچه به چشم می آید، به نظر می رسد.» مثل همیشه، به نظر می رسد شکسپیر به طور غریزی 400 سال پیش، آنچه را که دانشمندان اکنون به طور تجربی ثابت می کنند، درک کرده است.
من همیشه به تغییراتی که در درون ما رخ می دهد علاقه مند بوده ام زمانی که نام خودمان را می شنویم، صحبت می کنیم و حتی به نام کسانی که نسبت به آنها احساس قوی داریم فکر می کنیم.
"تشخیص علمی که خود فیزیولوژیکی ما با شنیدن نام خود پاسخ میدهد، درک من را از بازیهای نمایشی حسی که با افراد اوتیستیک انجام میدهم عمیقتر کرد، به ویژه آنهایی که غیرکلامی هستند."
"از زمان همکاری با UCL در سال 2019، من روش استفاده از نام شرکت کنندگان اوتیسم را در چارچوب اجراهایمان تعمیق و توسعه داده ام. این ترکیبی عالی از غرایز هنری و پرسشهای علمی است که استخر عمیقتری از درک نحوه ارتباط ما ایجاد کرده است.»
در آینده، تیم امیدوار است که تفاوت بین بازیگران آموزش دیده و آموزش دیده را نیز بررسی کند.
محدودیتهای مطالعه
حجم نمونه مورد استفاده برای مطالعه برای تحقیقات تصویربرداری عصبی کوچک بود، زیرا محققان تنها با یک گروه کوچک متشکل از شش بازیگر در مجموع 19 جلسه جمعآوری دادهها کار کردند و شامل یک گروه کنترل (مقایسهای) از افراد بدون آموزش تئاتر نشدند.
نوشته های مرتبط