یک هستۀ سینرژیستیک (هم افزا) برای تکامل مغز و شناخت انسان
سازماندهی پردازش اطلاعات عصبی٫نورونی، چگونه به انسان توانایی اجرای کارکرد های شناختی پیچیده را میدهد؟
سازماندهی پردازش اطلاعات عصبی٫نورونی، چگونه به انسان توانایی اجرای کارکرد های شناختی پیچیده را میدهد؟
محققین در مطالعهای بر هم کنش های کارکردی مختلف بین نواحی مغز را به نوعی دیگر تحلیل کردند. آنها اجزای مغزی را به دو نوع همافزا و غیرهمافزا تقسیم کرده و نقش آنها در پردازش اطلاعات را آشکار کردند. با ترکیب اطلاعات بدست آمده از تصاویر ساختاری و کارکردی از مغز همراه با نتایج متا-آنالیز، مشخص شد که بر هم کنش های غیرضروری غالباً به پردازش حسی-حرکتی از نظر ساختاری به هم پیوسته و در هم تنیده ( coupled) و پیمانه ای (modular) مرتبط اند.
بر هم کنش های هم افزا از فرآیند های ادغام شونده و پیچیده شناختی در شبکه های سطح بالای مغز، پشتیبانی می کنند. مغز انسان در مقایسه با سایر نخستی ها هم افزایی بالاتری در قشر و نسبت بالاتری در بهرمندی از آن دارد. همچنین مغز انسان بالاترین درجۀ گسترش تکاملی در قشر را به نمایش می گذارد.
نقشه برداری تراکم سیناپسی با استفاده از PET scan در کنار شواهد همگرای مولکولی و متابولیک نشان می دهد که تنوع گیرنده ها و ژنهایی که به روند تکامل پستاندارن را سرعت بخشیده اند، بر هم کنش های هم افزا را امکانپذیر کرده اند. این روش ابزاری تحلیلی برای گرهگشایی از شیوه ادغام اطلاعات از طریق به هم پیوستگی (coupling) را فراهم می کند و تفاسیر دقیق تر و غنی تر از پیوستگی کارکردی را ممکن می سازد. هچنین روشن می کند که چگونه معماری عصبی-شناختی مغز انسان بین جمع آوری اطلاعات و قابلیت اتکا به آن توازن برقرار می کند.
تهیه شده توسط
کارگروه مدلسازی شناختی و هوش مصنوعی
شاخه دانشجویی نقشه برداری مغز ایران
مدیریت ترویج و آموزش
ترجمه خبر:
محمد احمدوند شاهوردی (دانشجوی پزشکی عمومی/ دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شیراز)
ویرایش متن:
عباس پورهدایت (مسئول علمی کارگروه، کاندید دکتری مدلسازی شناختی دانشگاه شهید بهشتی)
نوشته های مرتبط