تحریک مغزی و تاثیر آن در تصمیم گیری در رابطه با رفتارهای شناختی
تحریک مغناطیسی مغز (rTMS)می تواند برای تعدیل ریتم های مغز و رفتارهای شناختی مرتبط به "تسلیم شدن" در حین انجام وظایف استفاده شود.روش های جدید تحریک مغز در حال آزمایش هستند تا ببینند آیا می توان از آن ها برای تقویت رفتار شناختی استفاده کرد یا خیر. تحریک در فرکانس های خاص می تواند فرایندهای فکری مربوط به حل مساله را تعدیل کند.
در مطالعهای که این ماه در گزارشهای علمی منتشر شد, محققان دانشگاه Tsukuba نشان دادهاند که یک فرم غیر تهاجمی تحریک مغزی به نام تحریک مغناطیسی جمجمه یا rTMS میتواند برای تعدیل ریتم مغز و رفتار شناختی مرتبط با آن استفاده شود
مشخص شده است که rTMS هماهنگی ریتم های مغزی را در طول وظایف شناختی افزایش می دهد. از آنجا که ریتم های خاص مغز با جنبه های شناخت مرتبط هستند، این می تواند پتانسیل بالایی در کمک به افراد برای افزایش توانایی های شناختی آن ها داشته باشد، چیزی که محققان دانشگاه تسوکوبا قصد پرداختن به آن را داشتند.
پروفسور ماساهیرو کاوازاکی، نویسنده اصلی این مطالعه، میگوید: «ریتمهای تتا پیشفرونتال با کنترل شناختی و حل تعارض مرتبط هستند، در حالی که ریتمهای آلفا با تولید ایدههای جدید در حین حل مسئله مرتبط هستند. از آنجایی که rTMS می تواند برای تغییر فعالیت عصبی استفاده شود، ما می خواستیم بررسی کنیم که چگونه تحریک در فرکانس های خاص می تواند بر رفتار حل مسئله تأثیر بگذارد
برای انجام این کار، محققان رابطه بین نوسانات مغز و "تسلیم شدن" شناختی را در حالی که شرکت کنندگان وظایف حل مساله را انجام می دادند، مورد بررسی قرار دادند. سپس، آن ها اثرات rTMS را بر نوسانات مغز و عملکرد کار بررسی کردند. این وظیفه شامل حل معماها بود و به شرکت کنندگان اجازه داده شد تا زمانی که از انجام وظیفه "دست کشیدند" را نشان دهند.
پروفسور کاوازاکی توضیح می دهد: "ما دریافتیم که ریتم تتا در لوب پیشانی مغز با" تسلیم شدن " مرتبط است، در حالی که ریتم آلفا با حل موفق مساله مرتبط است.
سپس، پژوهشگران rTMS را در فرکانس های خاصی به کار گرفتند در حالی که شرکت کنندگان همان وظیفه شناختی را تکمیل کردند و امواج مغزی و عملکرد کار را اندازه گیری کردند.
پروفسور کاوازاکی می گوید: " نتایج هیجان انگیز بود " rTMS فرکانس تتا دامنه های تتا را افزایش داد و رفتارهای "تسلیم شدن" را کاهش داد، و rTMS فرکانس دامنه های آلفا را افزایش داد اما تاثیری بر "تسلیم شدن" نداشت. این شواهد مهمی است که نشان می دهد rTMS میتواند برای تعدیل فعالیت نوسانی مغز و رفتارهای مربوط به فرایندهای "تسلیم شدن" مورد استفاده قرار گیرد.
در طول نشخوار که یک ویژگی شایع افسردگی است، رفتارهای انطباقی "تسلیم شدن" را می توان سرکوب کرد. به عنوان مثال، افراد ممکن است در تصمیم گیری برای "تسلیم شدن" و تمرکز بر چیز دیگری که یک رفتار خاص منجر به نتیجه مطلوب نمیشود، دچار مشکل شوند.
این تحقیق نشان می دهد که چگونه تنظیم ریتم های عصبی مانند آلفا و تتا می تواند نشخوار فکری را کاهش دهد و در نتیجه علائم افسردگی را درمان کند. علاوه بر این، این مطالعه یک مثال مهم از این است که چگونه rTMS می تواند برای تغییر رفتار مربوط به عملکرد شناختی از طریق مدولاسیون ریتم های مغزی مرتبط با وظیفه استفاده شود.
نوشته های مرتبط