سازکارهای هم پوشان و زبانویژه در پردازش صرفی نحوی در زبان دوم آموخته شده در هنگام ورود به مدرسه: شواهدی از تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی
بسیاری از افراد دو زبانه در هنگام ورود به دبستان زبان دوم خود را یاد میگیرند؛ با این حال، مطالعات بسیار کمی به بررسی چگونگی پردازش صرفینحوی در مغز این افراد پرداخته اند.
بسیاری از افراد دو زبانه در هنگام ورود به دبستان زبان دوم خود را یاد میگیرند؛ با این حال، مطالعات بسیار کمی به بررسی چگونگی پردازش صرفینحوی در مغز این افراد پرداخته اند. این پژوهش با ترکیب دو رویکرد بررسی فعالیت کل مغز و بررسی مناطق مشخصی از مغز region of interest (ROI)-based approach (ROI) (منطقه(های) هدف پژوهش) به مطالعه تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی وابسته به رویداد در هنگام پردازش صرفینحوی پرداخته است. آزمودنیهای پژوهش حاضر افراد دوزبانه بسیار مسلطی بودند که ترکی زبان اولشان و فارسی زبان دومشان بوده است. آنها زبان فارسی را در مدرسه یاد گرفته بودند. در این آزمایش از تکلیف تعویض زبان (alternating language switching) استفاده شد. محرکهای زبانی این آزمایش با هدف بررسی ویژگیهای صرفی نحویای مانند مشخصههای شخص و شمار(phi-features) با ترتیب شبهتصادفی به آزمودنیها ارائه شد. تجزیه و تحلیل شدت فعال سازی مغز افراد در هنگام انجام تکلیف نسبت به حالت استراحت، در دو منطقه مورد نظر (ROI): ۱) منطقۀ نحو ویژۀ سوبرترییافته در نیمکرۀ چپ (left-lateralized syntax-specific) و ۲) یازده منطقۀ دیگر بررسی شد که در هر دو نیمکره قرار داشتند و در عملکردهای اجرایی (executive functions (EF)) درگیر بودند. یافته های این پژوهش نشان دهندۀ همپوشانی قوی شبکه های عصبی زبان اول و دوم است و شباهت های ساختاری نوروآناتومیکی را مطرح میکند. در تمام مناطق مورد نظر، پردازش صرفی نحوی در زبان اول نسبت به زبان دوم فعالسازی قویتری را فراخوانی کرد. این احتمالاَ به دلیل بارهای پردازشی ناشی از نوع طراحی تکلیف این آزمایش یعنی تعویض متقارن symmetrical switch costs است. زبان اول و دوم هر دو فعالسازی قابل توجهی در مناطقِ نحو ویژۀ واقع در نیمکره چپ نشان دادند و همچنین افزایش فعالسازی در مناطق مربوط به عملکردهای اجرایی در نیمکره راست در مقایسه با نیمکره چپ را نشان دادند که این یافتهها نحو ویژه بودن نیمکره چپ را تأیید کرد، در حالی که به نظر میرسد نیمکره راست عملکردهای کنترلی مورد نیاز برای تغییر زبانها را انجام میداد. هرچند گزارشهای قبلی نشاندهندۀ سوبرتری نیمکرۀ چپ در فعال سازی منطقهای در لوب گیجگاهی (موسوم به صفحۀ گیجگاهی planum temporal) در هنگام پردازش شنیداری و زبانی بوده اند، مطالعه حاضر فعال سازی همین منطقۀ خاص در لوب گیجگاهی نیمکرۀ راست را مشاهده کرد که نشان دهندۀ درگیری این بخش نیمکرۀ راست در توجه شنوایی است. اثر دستوری بودن با شدت بیشتری در کلاهک پیشانی چپ( left pars opercularis ) برای زبان اول و در شکنج گیجگاهی فوقانی خلفی ( (pSTG)Posterior Superior Temporal Gyrus ) چپ برای زبان دوم مشاهده شد که از تفاوت های موجود در هنگام پردازش اطلاعات صرفی نحوی در این مناطق مغزی است. با این حال، فعال شدن کلاهک پیشانی چپ و شکنج گیجگاهی فوقانی خلفی بر مرکزیت این مناطق در پردازش مشخصه های شخص- شمار تأکید دارد. روی هم رفته نتایج حاضر تأیید میکنند که پردازش صرفی-نحوی در دوزبانه ها با سازکارهای ترکیبی، حساس به نحو و حساس به عملکردهای اجرایی است که در این سازکارها برخی از گره های شبکه زبان به صورت متفاوتی درگیر هستند.
نوشته های مرتبط