غدهی تالاموس مغز را در دورهی پرورش یافتن فعال میکند
خودآگاهی نیازمند فعالیتی دائمی و نشأت گرفته از داخل مغز است. مدولاسیون این فعالیت مبنای فرآیند الکتروانسفالوگرافی EEG و ایجاد حالت خواب، رویا و ادراک میباشد.
خودآگاهی نیازمند فعالیتی دائمی و نشأت گرفته از داخل مغز است. مدولاسیون این فعالیت مبنای فرآیند الکتروانسفالوگرافی EEG و ایجاد حالت خواب، رویا و ادراک میباشد. در نتیجه رسیدن به چنین فعالیتی یک نقطهی مهم در دورهی بلوغ هر مغزی میباشد، که در محدودهای نزدیک به تولد اتفاق میافتد. ورود موفق به این دوره نشانهای مثبت برای نوزادانی ست که به صورت ناقص به دنیا آمده و یا از آسیبهای مغزی رنج میبرند.
برای اینکه مغز به همان مغز متفکر، با قابلیت دیدن و رویاپردازی تبدیل شود، باید به دو فاکتور حیاتی دست پیدا کند: تداوم، که به معنای فعالیت دائمی مغز بوده، و وابستگی به وضعیت، که به معنی تنظیم فعالیت مغزی با توجه به خواب، بیداری، و توجه میباشد. مدار مکانیزم پشت توسعه مغز به این فاکتورها، تا کنون ناشناخته باقی مانده است، اما عموما تصور میشد که باید در ناحیهی کورتکس مغزی قرار گرفته باشد، همان نقطهی مغزی فعال در زمینهی تفکر و ادراک.
یک تیم تحقیقاتی، مطالعهای را در ژورنال نوروساینس به چاپ رساندهاند که پیشنهاد میکند به جای کورتکس مغز، ناحیهی مسئول این اتفاقات در تالاموس قرار گرفته است؛ هستهای کوچک در عمق مغز.
Mattew Colonnese میگوید: " نتایج ما نشان میدهد که تغییرات سلولی در عملکردهای تالاموس ممکن است محرکهای اصلی برای بالغ شدن فعالیتهای پس زمینه ی مغزی باشند. انسانها پیش و نزدیک به تولد تحت تغییراتی مرتبط با رشد قرار میگیرند."
بنا بر مطالعات گذشته ی کولونیز، تیم تحقیقاتی اش از تکنیکهای پیشرفتهای برای ثبت فعالیتهای مغزی در چندین ناحیهی مغز، به صورت همزمان و مداوم استفاده کردند، تا بتوانند دقیقا قسمتهای مربوط به تداوم و وابستگی به حالت را در کورتکس حسی مغز ثبت کنند. آنها از دیدن اینکه بجای مدارات کورتیکال محلی و ساختارهای بین ناحیهای، تغییرات فعالیت تالاموس میتواند بسیاری از نکات مربوط به رشد و توسعه ی بحرانی مغز را توضیح دهد، شگفت زده بودند.
کولونیز میگوید:" از دیدگاه بالینی، فاکتورهای مختلفی ممکن است هنگام تولد، با مشکل مواجه شوند. مانند انسفالوپاتیهایپوکسیک- ایسکمیک، آسیبهای مغزی ناشی از کمبود اکسیژن مغزی، و درنتیجه مغز میتواند به یک سطح پایینتر، یعنی تداوم نداشتن بازگردد و یا هرگز به حالت تداوم توسعه پیدا نکند. این یافتهها میتواند به ما کمک کند تا مبانی مداری توسعهی EEG انسانی را برای بهبود تشخیص و درمان نوزادان در معرض شرایط خطرناک، بهتر درک کنیم. ما امیدواریم با قرار دادن توسعهی EEG بر یک مبنای مکانیکی، کاربردهای بالینی EEG را افزایش دهیم."
کولونیز و تیمش در حال کار برای توسعهی یک اطلس جامع از الگوهای EEG و آسیبهای مغزی که باعت به وجود آمدن این الگوها میشوند، هستند، تا این فرآیند را سرعت ببخشند.
حال که آنها ثابت کردهاند تالاموس کنترلِ گذار از حالتهای پایه به این حالتها را بر عهده دارد، گام بعدی آن است که مشخص کنند کدام تغییرات مداری در توسعهی مغزی رخ میدهد، تا پزشکان بتوانند از روی الگوهای مغزی دریابند دلیل ایجاد مواردی مانند انسفالوپاتیهایپوکسیک- ایسکمیک چیست.
منبع: ساینس دیلی
نوشته های مرتبط