نوع تغذیه بر سازماندهی شبکهی مغزی اثر دارد
تغذیه با عملکرد شناختی رابطه دارد، اما محققان هنوز نتوانستهاند بفهمند که چه چیزی زمینه ساز این ارتباط است.
تغذیه با عملکرد شناختی رابطه دارد، اما محققان هنوز نتوانستهاند بفهمند که چه چیزی زمینه ساز این ارتباط است. در مطالعهای جدید محققان دریافتند که اسیدهای چرب غیر اشباع- دسته ای از مواد مغذی که در روغن زیتون، آجیل و آووکادو وجود دارد- با هوش عمومی در ارتباط بوده و این ارتباط ناشی از همبستگی بین MUFAها و ساختار شبکهی توجه در مغز است.
در این مطالعه از ۹۹ فرد بزرگسال دارای سلامت کامل، که از بیمارستان Carle Foundation در Urbana انتخاب شده بودند، الگوهای مواد مغذی اسید چرب یافت شده در نمونههای خون، دادههای MRIکارکردی که کارایی شبکههای مغز را اندازه گیری می کند، و نتایج آزمونهای هوش عمومی٬ مورد مقایسه قرار داده شد. این مطالعه در مجلهی Neuro Image منتشر شده است.
رئیس این پژوهش Aron Barbey ، استاد روانشناسی٬ بیان میکند: «هدف ما درک این مسئله است که چگونه میتوان از تغذیه برای پشتیبانی عملکرد شناختی استفاده کرد و همچنین می خواهیم شیوههایی را مطالعه کنیم که تغذیه به واسطهی آنها بر طبقهبندی کاربردی مغز انسان تاثیر میگذارد. این امر بسیار مهم است زیرا اگر بخواهیم درمانهای مبنی بر تغذیه را توسعه دهیم تا در ارتقاء عملکرد شناختی کارآمد باشند، نیازمند درک شیوههایی هستیم که این مواد غذایی بر کارکرد مغز تاثیر میگذارند».
Marta Zamroziewicz دکترای برنامهی علوم عصبی بیان میکند: «در این مطالعه، رابطهی بین گروههایی از اسیدهای چرب و شبکههایی از مغز که اساس هوش عمومی هستند را مورد بررسی قرار دادهایم. در این راستا، میخواستیم دریابیم که آیا سازماندهی شبکه مغز واسطهای بین رابطهی اسیدهای چرب و هوش عمومی است؟».
مطالعاتی که نشاندهندهی مزیتهای شناختی رژیم غذایی مدیترانهای است که این رژیم غذایی از نظر MUFAها غنی میباشد، محققان را برانگیخته تا بر این گروه از اسیدهای چرب متمرکز شوند. آنها مواد مغذی را در خون شرکت کنندگان بررسی کرده و دریافتند که اسیدهای چرب به دو الگو دسته بندی میشوند: اسیدهای چرب اشباع شده و MUFAها.
دکتر Barbey میگوید: «تا به حال٬ رویکرد تمرکز بر یک مادهی مغذی مورد استفاده بوده است. ولی میدانیم که تغذیهی رژیمی به یک مادهی خاص بستگی ندارد٬ بلکه حاصلی از الگوهای رژیمی گستردهتر است».
محققان دریافتند که هوش عمومی با شبکهی توجه دُرسال مغز رابطه دارد، که نقش محوری در امور نیازمند توجه و حل مسائل روزمره ایفا میکند. محققان خصوصا این موضوع را دریافتند که هوش عمومی با این موضوع در ارتباط است که چگونه شبکه توجه فوقانی با استفاده از روشی به نام «گرایش جهان-کوچک» از لحاظ کاربرد طبقه بندی میشود، روشی که توضیح می دهد چه میزان شبکه عصبی با خوشههای محلی و همچنین با سراسر سیستمهای یکپارچه جهانی ارتباط دارد.
آنها دریافتند که افرادی که سطح MUFA در خونشان بالاتر است، «گرایش جهان-کوچک» بیشتری در شبکه توجه فوقانی خود دارند. با توجه به همبستگی مشاهده شده میان سطوح بالاتر MUFA و هوش عمومی بالاتر، این یافته ها مسیری را نشان می دهد که از طریق آنMUFAها بر شناخت تاثیر می گذارند.
یافته های ما شواهد نوینی ارائه می کند که طبق آن MUFA ها با یک شبکه مغزی خیلی خاص، یعنی شبکه توجه فوقانی در ارتباط هستند، و اینکه چقدر این شبکه از لحاظ طبقهبندی کاربردی بهینه شده است. به گفته دکتر Barbey ، نتایج نشان میدهند که اگر بخواهیم رابطه بین MUFAها و هوش عمومی را درک کنیم، می بایست شبکه توجه فوقانی را نیز در نظر داشته باشیم. این بخشی از مکانیزمی است که به شکل گیری این رابطه کمک میکند.
Barbey امیدوار است تا این یافتهها منجر به تحقیقات بیشتری دربارهی این موضوع شود که چگونه تغذیه بر شناخت و هوش تاثیر میگذارد. مرحله بعدی اجرای مطالعه مداخلهای در طول زمان است تا ببینیم که آیا دریافت MUFA در بلند مدت بر هوش و ساختمان شبکهی مغز تاثیر می گذارد یا خیر.
دکتر Barbey میگوید: «توانایی ما در ارتباط دادن این اثرات شناختی سودمند با تمایلات خاص شبکه های مغزی هیجانانگیز است٬ این موضوع شواهدی راجع به مکانیزمهایی در اختیار ما قرار می دهد که براساس آن تغذیه بر هوش تاثیر میگذارد و موحب انگیزش برای جهت¬گیریهای جدید برای تحقیقات بیشتر در زمینه علوم عصبی شناختی تغذیهای خواهد شد.
منبع: www.sciencedaily.com
نوشته های مرتبط