اثرات تحریک عمقی مغزی در بیماران مبتلا به پارکینسون
محققان آلمانی اثرات حرکتی و شناختی تحریک عمقی مغز (DBS) را در بیماران مبتلا به پارکینسون مورد مطالعه قرار دادهاند. نتایج آنها نشان میدهد که اثرات مضر شناختی DBS به مسیر عصبی متفاوتی از مسیر مربوط به اثرات حرکتی مورد نظر درمانی مربوط است.
محققان آلمانی اثرات حرکتی و شناختی تحریک عمقی مغز (DBS) را در بیماران مبتلا به پارکینسون مورد مطالعه قرار دادهاند. نتایج آنها نشان میدهد که اثرات مضر شناختی DBS به مسیر عصبی متفاوتی از مسیر مربوط به اثرات حرکتی مورد نظر درمانی مربوط است. این یافتهها میتواند به بهینهسازی درمانها برای مبتلایان به بیماری پارکینسون کمک کند.
DBS یک جایگزین درمان موثر برای بیماران مبتلا به پارکینسونی است که پاسخ مناسبی به درمانهای دارویی ندادهاند. DBS هستهی زیرتالاموس را هدف قرار میدهد، که بخشی از مغز میانجی را تشکیل میدهد. هستهی زیرتالاموس اطلاعات نورونهای مختلف را جمع آوری کرده و اولین عامل فرآیندهای حرکتی است، ولی در کنار آن نقش مهمی در پردازشهای شناختی، مانند تصمیمگیری و مدولاسیون پاسخگویی دارد.
محققان اثرات DBS را بر هردو مسیر شناختی و حرکتی بررسی کردهاند. با ترکیب آزمونهای رفتاری و نقشهبرداری مغزی و مدلسازی محاسباتی، محققان قادر بودند نشان دهند که اثرات DBS بر عملکرد حرکتی (مانند بهبود کنترل حرکتی) توسط مسیرهای عصبی مختلفی به اثرات مربوط به تاثرات شناختی ناخواسته (مانند اعمال نابهنگام و پیش از موقع در شرایطی که شامل پردازشهای تصمیم گیری میشوند) مرتبط میشوند.
این یافتهها درک ما از شبکههای عصبی متأثر از پارکینسون را بهبود میبخشند، و به ما بینشی در فیزیولوژی بیماری شناختی پارکینسون داده و ما را قادر میسازند که در رابطه با مکانیزم عمل DBS به یک نتیجه گیری برسیم. دکتر ولف-جولیان نیومان، نویسندهی اول مقاله میگوید: تنها یک درک بهبود یافته از مکانیزم عمل درمان میتواند به ما اجازه دهد که DBS را اثرگذارتر کنیم، ما را قادر میکند که کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون را از طریق کاهش اثرات جانبی درمان، بهبود ببخشیم.
به عنوان گام بعدی، محققان گروه اختلالات حرکتی، امیدوارند بتوانند با استفاده از اندازه گیری فعالیتهای عصبی، تفاوت میان الگوهای فعالیتهای عصبی مربوط به بیماران و افراد سالم را شناسایی کنند. رهبر این گروه، دکترآندرآ کوهن، استاد عصب شناسی میگوید: این امر به ما اجازه میدهد که از DBS با توجه به نیازهای هر فرد و به صورت مناسب با زمان، استفاده کنیم. این گام مهمی در راه توسعهی یک درمان هوشمند، شخصیسازی شده و نیازمحور است.
منبع: ساینس دیلی
نوشته های مرتبط