نابهنجاری های شایع ماده سفید مغزی در کودکان دارای صفات اوتیسم
نابهنجاریهای ساختاری در ماده سفید مغز همواره با شدت علائم اوتیسم، نه تنها در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بلکه تا اندازهای در کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی دارای صفات اوتیسم، متناسب است.
نابهنجاریهای ساختاری در ماده سفید مغز همواره با شدت علائم اوتیسم، نه تنها در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بلکه تا اندازهای در کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی دارای صفات اوتیسم، متناسب است.
یافتههای این تحقیق که در ۶ سپتامبر در JAMA Psychiatry منتشر شد شواهد محکمی را در تایید این نظریه به دست میدهد که مکانیسمهای پایهای مغزی میتواند مسئول صفات اوتیسم در هر دو تشخیص باشد.
مطالعات جدید به رهبری محققان در دپارتمان روانکاوی کودک و نوجوان در مدرسه پزشکی دانشگاه نیویورک بر ماده سفید مغز متمرکز بود – دستههای عصبی که اطلاعات را میان نواحی مختلف مغز انتقال میدهند. به بیان محققان ارتباط میان شدت علائم و الگوهای ساختاری ماده سفید بیش از همه در منطقهای از مغز به نام جسم پینهای قابل مشاهده بود، که نیمکرههای راست و چپ را به یکدیگر متصل میکند و برقراری ارتباط میان آنها را ممکن میسازد.
این واقعیت که میتوان میان صفات ASD و ساختار ماده سفید در تشخیصها همبستگی مشاهده کرد٬ نشان دهندهی وجود مکانیسمهای مشترک بیماری - و وجود نشانگرهای زیستی که میتواند برای هدایت طراحی درمانها و آزمونهای تشخیصی در آینده مورد استفاده قرار گیرد - می باشد.
به بیان دکتر Adriana Di Martino نویسنده و استاد دپارتمان روانکاوی کودک و نوجوان در مدرسه پزشکی دانشگاه نیویورک "این مساله از اهمیت بالایی برخوردار است که هم درمانگر و هم والدین از امکان بروز همزمان علائم در کودکی که طبق تشخیصهای اولیه مبتلا به اوتیسم یا ADHD تشخیص داده شده است آگاه باشند. این کار می تواند به درمانگران در اتخاذ تصمیمات درمانی کمک کند و منجر به اقدامات جامعتر و متناسب با آن شخص گردد."
بیماریهای ASD و ADHD در مورد از رایجترین اختلالات رشد عصبی در کودکان هستند. طبق برآوردهای مراکز کنترل و پیشگیری بیماری در ایالات متحده، تقریبا از هر 68 کودک یک نفر از ASD رنج میبرد، در حالی که طبق آمارهای انجمن روانپزشکی آمریکا تقریبا 5% کودکان آمریکایی به ADHD مبتلا هستند. اگرچه همپوشانی بالینی میان ASD و ADHD بیش از پیش بر همگان آشکار شده است، مکانیسمهای مغزی پایهایِ دقیق چنین همپوشانی همچنان بر ما پوشیده است.
محققان در این تحقیق همبستگی معناداری میان ADHD و ساختار ماده سفید نیافتند. با این حال، با بررسی نتایج مبتنی بر شدت فقدان توجه کودک – که از صفات ADHD است - دریافتند که فقدان توجه به میزان چشمگیری با تغییرات ساختاری در جسم پینهای در ارتباط است. به باور نگارندگان، نابهنجاریها در وجوه مختلف ساختار ماده سفید میتواند متناظر با پروفایلهای متمایز بیمار باشد.
نحوه انجام تحقیق
محققان تصاویر تصاویر دیجیتالی از مغز ۱۷۴ کودک را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند: ۶۹ کودک مبتلا به ASD بودند، ۵۵ کودک مبتلا به ADHD بودند، و ۵۰ کودک مراحل رشد طبیعی خود را طی میکردند. همگی آنها خدمات سرپایی در مرکز مطالعات کودکان دریافت کردند که بخشی از بیمارستان کودکان هاسنفیلد در دانشگاه نیویورک است. اغلب شرکتکنندهها پسر بودند و میزان شیوع ASD و ADHD در آنها بیشتر بود.
علاوه بر تحلیلهای طبقهای قدیمی - بررسی و مقایسهی گروهها در حیطه تشخیصِ از پیش تعریفشدهشان - تیم محققان تحلیلهای ابعادی را نیز به انجام رساندند، و دادههای بهدست آمده از گروههای تشخیص را مورد بررسی قرار دادند. این امر تصویری کاملتر از ارتباطها میان علائم اختلال مغزی و ساختار ماده سفید به دست داد. فرمهایی که توسط والدین در رابطه با ارزیابی علائم و رفتارهای کودکان تکمیل شده بود برای تحلیل ابعادی مورد استفاده قرار گرفت.
مطالعات تصویری قبلی، از طریق مقایسه با مغزهای دارای رشد نرمال، ساختارهای ماده سفید نابهنجاری را در کودکان مبتلا به ASD و ADHD یافتهاند. این تحقیق برای نخستین بار به ارزیابی ابعادی هم ASD و هم ADHD در یک نمونه یکسان پرداخته است.
محققان از تصویربرداری دیفیوژن تانسوری(DTI)، نوعی از تصویربرداری MRI که انتشار مولکولهای آب را در مغز دنبال میکند، استفاده کردند. این فرایند انتشار تحت تاثیر قطر و تراکم فیبر و میلین سازی است که نشان دهنده یکپارچگی ماده سفید است - که برای انتقال کارآمد پالسهای عصبی ضروری است.
با مقایسهی شدت علائم ASD در افراد - فارغ از این که تشخیص چه بوده است - با تصاویر مغز، محققان توانستند رابطه مغز-رفتار را بهتر مشاهده نمایند. آنها اینگونه نتیجه گیری کردند که هر چه صفات اوتیسم فرد بیشتر باشد، یکپارچگی ماده سفید در مناطق متاثر مغز کمتر خواهد بود.
به بیان دکتر Di Martino "این رویکرد تشخیص متقابل برای تحقیقات آتی ما در شناسایی نشانگرهای زیستی در مسیر تحقق بخشیدن به پزشکی دقیق از اهمیت بالایی برخوردار است."
نگارندگان بر این عقیدهاند که اگرچه گامهای بزرگی در این تجزیه و تحلیل برداشته شده است، همچنان مطالعات بلندمدت بیشتری برای تایید این مساله که آیا مسیرهای رشد مشترکی میان این دو اختلال وجود دارد یا خیر٬ مورد نیاز است.
منبع: www.sciencedaily.com
نوشته های مرتبط