اسکنهای مغزی افرادی که درحال تماشای فیلم هستند، چگونگی قضاوت آنها را نمایان میکند
اخیرا سوگیری ناهشیار به موضوعی داغ تبدیل شده است و رویدادهای بسیاری با این موضوع در سراسر جهان گزارش شدهاند.
اخیرا سوگیری ناهشیار به موضوعی داغ تبدیل شده است و رویدادهای بسیاری با این موضوع در سراسر جهان گزارش شدهاند. محققان در دانشگاه Aalto دلایل این سوگیری را در سیم کشی (ارتباطات) نورونیمان کاوش میکنند و تکنیکهایی را با استفاده از اسکنرهای MRI توسعه میدهند که به ما امکان مشاهده فرضیات ایجاد شده توسط مغز در همان لحظه را میدهد. برای اولین بار نتایج نشان دادند که مغز نه تنها به طور ناهشیار بر اساس ظاهر افراد نسبت به آنها سوگیری دارد، بلکه همچنین براساس آنچه دربارهی آن فرد میدانیم نیز سوگیری شکل میدهد.
مغز مردم به طور طبیعی نسبت به افرادی که مثل خودشان هستند سوگیری مثبت دارد (نوعی خصوصیت رفتاری که محققان آن را جانبداری درون گروهی مینامند). ویژگی متضاد آن نیز وجود دارد: مردم اغلب علیه کسانی که مثل خودشان نیستند سوگیری دارند، که تنزل برون گروهی نامیده میشود. ممدوه آفدیل، فیلمسازی که دانشجوی PhD علوم اعصاب در دانشگاه Aalto است، تصمیم گرفت با استفاده از سینما این پدیده را کاوش کند.
آفدیل از فیلم «Priest» استفاده کرد تا نوعی محرک به صورت فیلم ۲۰ دقیقهای ایجاد کند که سوگیری را در دو گروه اجتماعی کاوش کرده بود: مردان همجنسگرا و دگرجنسگرا. آفدیل توضیح داد اگر دانشی که از محیط اجتماعی کسب میکنیم به طور ضمنی باعث ایجاد سوگیری در چگونگی ادراک از یکدیگر شود، این موضوع درمورد شخصیتهای داخل فیلم نیز صادق خواهد بود. برای دانستن اینکه آیا تماشای فیلم به طور ناهوشیار باعث ایجاد سوگیری در بینندگان شده است یا نه، آفدیل چهرهی شخصیت اصلی را مکررا در مدت بسیار کوتاه ۴۰ میلی ثانیه پیش و پس از تماشای فیلم نمایش داد.
حتی با وجودی که بیننده قادر نبود نمایش داده شدن چهره شخص را تشخیص دهد (زمان بسیار کمی برای تشخیص آن شخص داشت) مغز ناهوشیار آنها با توجه به این که آیا دچار سوگیری شده بود یا خیر به به چهرهی نمایش داده شده پاسخ میداد. محققان با استفاده از MRI عملکردی قادر بودند چگونگی تغییر سوگیری افراد را تشخیص دهند.
در ابتدای فیلم، بیننده با مشاهده این که کشیش عاشق یک خانم شده است، به این گمان می رسد که کشیش دگرجنسگرا است. سپس با توجه به نشانههایی که در مدت ده دقیقه نمایش داده میشد، بیننده متوجه میشد که کشیش در حقیقت عاشق مرد دیگری است. گروه مورد مطالعه که بینندگان این فیلم بودند از ۱۴ مرد همجنسگرا و ۱۵ مرد دگرجنسگرا تشکیل شده بود، و محققان سوگیری هر گروه را نسبت به ویژگیهای کشیش زمانی که تصور میکردند او دگرجنسگرا است و زمانی که میدانستند او همجنسگرا است، اندازه گیری کردند.
گروهبندیهای اجتماعی توسط پژوهشگران صورت گرفت، چون برخلاف نژاد و جنسیت نمیتوانیم جهت گیری جنسی فردی دیگر را تنها با نگاه کردن به چهره او درک کنیم- بنابراین هرگونه پاسخ سوگیرانهی شرکت کنندگان در آزمایش نسبت به چهرهی ارائه شده، به آنچه که دربارهی آن شخص میدانند، وابسته خواهد بود. پاسخهای مقایسه شدهی نیمه هشیار نسبت به چهرهی شخصیت اصلی پیش و پس از مشاهده فیلم، به طور قابل توجهی در میان دو گروه متفاوت بود و این نتایج متقارن نبودند. نتایج گروه دگرجنسگرا پاسخی با سوگری منفی خفیف نشان داد، و به طور جالبی افرادی که در گروه همجنسگرا بودند پاسخهایی بسیار قوی در مناطقی از مغز که به خصوصیتهای درون گروهی مانند همدلی و جانبداری مرتبط بود، نشان دادند.
این نتایج برای درک ما از سوگیری ناهشیار جالب است چون نشان میدهد که مغز به روش سوگیرانهای نسبت به ویژگیهایی که نمیتواند با حسهای پایه تشخیص دهد، پاسخ میدهد.
ممدوه آفدیل توضیح داد که مغز نه تنها براساس عوامل خارجی بلکه براساس دانشی که یاد گرفتهایم نیز میتواند دچار سوگیری شود. اکنون میتوانیم با ترکیب فیلمها با اندازه گیریهای نیمه هشیار، مغز نیمه هشیار را با روشهایی بررسی کنیم که در گذشته بسیار دشوار بودند.
منبع: science daily
مترجم: مبینا ترابی، مسئول کارگروه خبرنامه شاخه دانشجویی
نوشته های مرتبط