فعالیت مغزی کمک میکند تا احساسات منفی دیابتیها به عنوان خطر افسردگی را توضیح دهد.
یک مطالعه جدید بیان میکند احساسات منفی این افراد ممکن است ناشی از مشکلات مربوط به تنظیم سطح قند خون باشد که روی پاسخهای احساسی در مغز اثر میگذارند.
یک مطالعه جدید بیان میکند احساسات منفی این افراد ممکن است ناشی از مشکلات مربوط به تنظیم سطح قند خون باشد که روی پاسخهای احساسی در مغز اثر میگذارند. این مطالعه دریافته است افراد مبتلا به دیابت نوع 2 و پیشدیابت با احتمال بیشتری بر چیزهای منفی تمرکز کرده و پاسخهای احساسی قوی صادر میکنند، این موضوع روی کیفیت زندگی اثر گذاشته و خطر ابتلا به افسردگی را افزایش میدهد. محققان دادههای مربوط به پاسخ جهشی یا جا خوردن (startle response)، فعالیت مغزی، سطح کورتیزول و ارزیابی شناختی را بررسی و تحلیل کردند. دادههای مربوط به این مطالعه از یک مطالعه ملی در رابطه با سلامت و کیفیت زندگی به نام Midlife in the U.S و یا MIDUS گرفته شده است.
اندازه گیریهای مربوط به جاخوردگی به محققان اجازه داد که فعالیت سیستم اعصاب مرکزی را با استفاده از الکترودهایی که زیر چشم جایگذاری شده بودند اندازهگیری کنند. الکترودها نرخ واکنش یا جهش را اندازهگیری کردند، که آن را انقباض غیر قابل کنترل تعریف میکنیم.
افرادی که دارای سطح بالاتری از مقاومت انسولین بودند در برخورد با تصاویر منفی دچار جاخوردگی بیشتری میشدند. میتوان گفت آنها بیشتر به چیزهای منفی موجود در زندگی واکنش نشان میدهند.
محققان میگویند این مستندات هنگامی که با نتایج آزمونهای EEG فعالیت مغزی در حال استراحت ترکیب شوند، بیشتر متقاعد کننده خواهند بود. داوطلبان حاضر در آزمایش که دارای پیشدیابت یا دیابت نوع 2 بودند، در سمت راست مغز خود فعالیت بیشتری داشتند، که به احساسات منفی و افسردگی مرتبط است. افراد دارای پیشدیابت یا دیابت سطح کورتیزول و نمرات آزمون شناختی کمتری نیز ثبت کردند. کورتیزول میتواند یک شاخص بالقوه برای استرس مزمن باشد. این اطلاعات از یافتههای قبلی نیز پشتیبانی میکند.
برای کسانی که دچار مشکلات قند خون هستند، داشتن استرس بیشتر و واکنشهای شدیدتر، میتواند عاملی برای افزایش ناگهانی قند خون باشد. اگر کسانی که دچار پیشدیابت یا دیابت هستند، به دنبال درمان این بیماری میروند، بدانند که وقایع استرسزا میتواند مانع از رسیدن به اهدافشان شود. پاسخهای منفی متوالی به وقایع استرس زا میتواند منجر به کاهش کیفیت زندگی شده و یک چرخه معیوب ایجاد کند که رسیدن به سلامتی را سختتر میکند.
منبع: ساینس دیلی
نوشته های مرتبط