هیپنوتیزم از طریق تحریک الکتریکی مغز
دانشمندان دانشگاه استنفورد کشف کردند که فعالسازی بخش مشخصی از مغز میتواند توانایی فرد به هنگام حالت هیپنوتیزم را موقتاً افزایش دهد. این پیشرفت میتواند در درمانهای مرتبط با درد، اختلالات روحی-روانی و همچنین مشکلات جسمانی یاریرسان باشد.
هیپنوتیزم که به طور معمول با سطح بالایی از تمرکز شناسایی میشود، در کاهش درد، اضطراب، اعتیاد، و دیگر اختلالات کمککننده است. با این حال، واکنش افراد به هیپنوتیزم بر اساس خصوصیات فردی متفاوت است و توانایی هیپنوتیزم نیز در افراد بالغ، یک خصیصهی ثابت به حساب میآید که مشابه ویژگیهایی چون شخصیت یا هوش، دستخوش تغییرات چشمگیر نمیشود.
تحقیقات نشان داده است که با استفاده از فنونی نظیر تحریک مغناطیسی مغز که به صورت بیخطر از طریق جمجمه رخ میدهد، میتوان قشر راست مغز که در پردازش اطلاعات و تصمیمگیری دخالت دارد، تحریک کرد. آزمایشها بر روی مبتلایان به فیبرومیالژی، یک اختلال مزمن دردی، حاکی از آن است که این روش میتواند توانایی آنها به هیپنوتیزمپذیری را افزایش دهد— اثری که تنها در زیر دو دقیقه رخ میدهد و تا یک ساعت باقی میماند.
این دستاورد ممکن است مسیر تازهای را برای تغییر ویژگیهای ثابت فردی هموار کرده و در نحوه پاسخ به درمانها تحول ایجاد کند. محققان با پیشرفت در این زمینه، امیدوارند راهکارهای جدیدی برای استفاده بهینه از این تحریکات در افراد با سطوح مختلف قابلیت به هیپنوتیزمپذیری کشف کنند.
بنابراین، نوآوریهای اخیر نشان میدهد که با تکنیکهای تحریک الکتریکی مغز، میتوان به طور موثر قابلیتهای ذهنی را تحت تأثیر قرار داد. این روش میتواند یک قدم رو به جلو در عرصه پزشکی به شمار آید و راهکارهای درمانی تازهای را برای بیماریهایی که پیش از این تنها با دارو درمان میشدند، فراهم آورد. به ویژه، این روش در تسهیل پذیرش هیپنوتیزم که به عنوان یک رویکرد درمانی مکمل در بسیاری از شرایط مورد استفاده قرار میگیرد، میتواند کارآمد واقع شود.
تحقیق درباره این که چگونه تحریک الکتریکی میتواند قابلیتهای مغزی مانند هیپنوتیزمپذیری را تعدیل کند، همچنان در جریان است. محققان امیدوارند که با پیشرفت در فهم مکانیزمهای مغز و تأثیر تحریک الکتریکی بر روی آنها، بتوانند روشهایی را توسعه دهند که به افراد اجازه میدهد تا با کنترل بیشتری بر نقشهی ذهنی خود تأثیر گذارند.
در نهایت، این پژوهش ممکن است بر دایره درمانهای موجود بیفزاید و برای افرادی که شاید کمتر به تکنیکهای متعارف واکنش نشان میدهند، گزینههای درمانی نوینی را ارائه دهد. این امر میتواند به بهبود کیفیت زندگی افرادی بینجامد که با چالشهای سختی از قبیل درد مزمن یا اختلالات روانی دست و پنجه نرم میکنند.
منبع: neurosciencenews
نوشته های مرتبط