ورود / ثبت نام

افسردگی و اسکیزوفرنی بر یادگیری تأثیر می گذارند

مطالعه جدیدی نشان می‌دهد که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی یا افسردگی در استفاده بهینه از اطلاعات در فرآیندهای یادگیری با مشکل مواجه هستند.

یک مطالعه جدید نشان می دهد که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی یا افسردگی با استفاده بهینه از اطلاعات در فرآیندهای یادگیری دچار مشکل هستند.با استفاده از الکتروانسفالوگرافی (EEG) و مدل سازی پیشرفته رایانه ای، پژوهشگران متوجه شدند که این بیماران تأکید بیشتری بر اطلاعات کم اهمیت می گذارند، که منجر به تصمیم گیری زیربهینه می شود. این کاهش انعطاف پذیری در پردازش اطلاعات جدید به ویژه در مدیریت بازخورد برای رفتار آینده بیشتر مشهود بود.یافته ها نشان می دهند که محدودیت های شناختی در اسکیزوفرنی و افسردگی می توانند با درمان های هدفمند بر روی این نقص های خاص یادگیری رفع شوند.در حین یادگیری، بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی یا افسردگی در استفاده بهینه از اطلاعات جدید با مشکل مواجه می‌شوند. در فرآیند یادگیری، هر دو گروه بیمار به اطلاعات کم‌اهمیت‌تر وزن بیشتری می‌دهند و در نتیجه، تصمیماتی کمتر از ایده‌آل می‌گیرند.

روش مطالعه:

این یافته حاصل مطالعه چند ماهه‌ای است که توسط تیمی به رهبری پروفسور دکتر مارکوس اولسپرگر، متخصص مغز و اعصاب از موسسه روانشناسی دانشگاه اتو فون گریک ماگدبورگ، در همکاری با همکارانش از کلینیک روانپزشکی و روان‌درمانی دانشگاه و مرکز ملی سلامت روان آلمان انجام شده است.

این تیم از محققان با استفاده از نوار مغزی (EEG) و مدل‌سازی ریاضی کامپیوتری پیچیده، دریافتند که کمبودهای یادگیری در بیماران افسرده و اسکیزوفرنیک ناشی از انعطاف‌پذیری کم/کاهش یافته در استفاده از اطلاعات جدید است.

یافته‌ها:

این مطالعه که به تازگی در مجله Brain با عنوان "دینامیک یادگیری انعطاف‌ناپذیر ترانس‌دیاگنوستیک، کمبودها را در افسردگی و اسکیزوفرنی توضیح می‌دهد" منتشر شده است، نشان می‌دهد:

  • افراد مبتلا به افسردگی یا اسکیزوفرنی اغلب از محدودیت‌های شناختی رنج می‌برند. به عنوان مثال، آنها در درک اطلاعات پیچیده، یادگیری، برنامه‌ریزی یا تعمیم یک موقعیت مشکل دارند.
  • کمبود در استفاده از بازخورد گذشته برای مدیریت رفتار آینده، به‌ویژه برای گروه‌های بیمارستانی، مشکل اساسی ایجاد می‌کند.
  • این محدودیت‌های شناختی برای گروه‌های بیمارستانی بسیار طاقت‌فرسا است و تأثیر زیادی بر نتیجه درمان دارد.
  • درک بهتر این کمبودها و علل آنها می‌تواند به طراحی درمان‌های هدفمندتر و اختصاصی‌تر مانند آموزش عملکردی در بلندمدت کمک کند.

طراحی آزمایش:

برای بررسی اینکه آیا مکانیسم‌های روان‌شناختی و عصبی که منجر به محدودیت‌های شناختی می‌شوند در اختلالات روانی مختلف یکسان هستند، دانشمندان بیمارانی را با تشخیص اختلال افسردگی اساسی و اسکیزوفرنی و همچنین یک گروه کنترل شامل 33 نفر مورد بررسی قرار دادند.

به آزمودنی‌ها بارها تصاویری از حیوانات روی صفحه نمایش داده می‌شد که با احتمال زیاد یا کم پاداش یا تنبیه، یعنی بازخورد مثبت یا منفی مرتبط بود.

آزمودنی‌ها باید تصمیم می‌گرفتند که آیا می‌خواهند روی حیوان شرط‌بندی کنند یا خیر، و در نتیجه 10 امتیاز را برنده یا از دست بدهند. اگر شرط‌بندی نمی‌کردند، نه چیزی می‌بردند و نه چیزی از دست می‌دادند، اما بعداً می‌دیدند که اگر شرط‌بندی می‌کردند چه اتفاقی می‌افتاد.

تجزیه و تحلیل نتایج:

دکتر کیرشنر، نویسنده اصلی این مطالعه، چیدمان آزمایش را به شرح زیر توضیح می‌دهد: "در طول آزمایش، هدف شرکت‌کنندگان این بود که بفهمند آیا شرط‌بندی و به خطر انداختن احتمال ضرر، یا عدم شرط‌بندی و در نتیجه اجتناب از ضرر، ارزشمند است یا خیر."

مقایسه عملکرد گروه‌ها:

در حالی که شرکت‌کنندگان گروه کنترل سالم دقیقاً این کار را انجام می‌دادند، گروه‌های بیمارستانی که از افسردگی یا اسکیزوفرنی رنج می‌بردند، بیشتر تحت تأثیر خطاهای تصادفی قرار می‌گرفتند.

دکتر کیرشنر می‌گوید: "تصور کنید یک بسکتبالیست توپ‌ها را به سمت سبد پرتاب می‌کند. یک بازیکن ضعیف به ندرت امتیاز می‌گیرد و برای تیم انتخاب نمی‌شود. یک بازیکن خوب، حتی اگر هر بار امتیاز نگیرد، اما به طور کلی امتیاز زیادی کسب می‌کند و به همین دلیل برای تیم انتخاب می‌شود. با این حال، در این مطالعه، هر دو گروه بیمار پس از یک پرتاب ضعیف، بازیکن خوب را جایگزین می‌کردند."

نوار مغزی:

در نوار مغزی مشاهده شد که هر دو گروه بیمار نمایش عصبی ضعیف‌تری از انتظار پاداش دارند.

دکتر کیرشنر توضیح می‌دهد: "این به این معنی است که نرخ امتیازدهی یک بازیکن خوب بسکتبال به خوبی در مغز ذخیره نمی‌شود و زمانی که بازیکن گاه به گاه امتیاز نمی‌گیرد، سریع‌تر از بین می‌رود."

نتیجه‌گیری:

دکتر کیرشنر در خلاصه این مطالعه می‌گوید: "این مطالعه دانش ما را از محدودیت‌های شناختی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی یا افسردگی گسترش داد. به طور خاص، ما همچنین توانستیم مزایای مدل‌های کامپیوتری را نشان دهیم که در آن‌ها تلاش می‌کنیم مکانیسم‌های پیچیده یادگیری را به صورت ریاضی توصیف کنیم و آن‌ها را در قالب شبیه‌سازی‌های کامپیوتری اجرا کنیم."

کاربردها:

این مطالعه راه را برای توسعه استراتژی‌های درمانی هدفمندتر هموار می‌کند که می‌تواند عملکرد زندگی روزمره افراد مبتلا به این اختلالات روانی را بهبود بخشد. دکتر کیرشنر می‌گوید: "با این رویکرد، در آینده قادر خواهیم بود کمبودهای یادگیری را به طور دقیق‌تر اندازه‌گیری و مشخصه ‌سازی کنیم. درک بهتر این کمبودها به نوبه خود ما را به سمت توسعه بیشتر درمان‌های موجود برای افسردگی و اسکیزوفرنی به روشی هدفمندتر هدایت می‌کند."

محدودیت‌ها:

این مطالعه دارای چند محدودیت است. اول، تعداد شرکت‌کنندگان در مطالعه نسبتاً کم بود. دوم، این مطالعه فقط به دو اختلال روانی خاص، افسردگی و اسکیزوفرنی، پرداخته است.

نکات کلیدی:

  • بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی یا افسردگی در استفاده بهینه از اطلاعات جدید در فرآیندهای یادگیری با مشکل مواجه هستند.
  • این کمبودهای یادگیری ناشی از انعطاف‌پذیری کم/کاهش یافته در استفاده از اطلاعات جدید است.
  • این محدودیت‌های شناختی تأثیر زیادی بر نتیجه درمان دارد.
  • درمان‌های هدفمندتر که روی این کمبودهای خاص یادگیری تمرکز می‌کنند، می‌توانند عملکرد زندگی روزمره افراد مبتلا به این اختلالات روانی را بهبود بخشد.
  • درک بهتر این کمبودها به نوبه خود ما را به سمت توسعه بیشتر درمان‌های موجود برای افسردگی و اسکیزوفرنی به روشی هدفمندتر هدایت می‌کند

منبع : neurosciencenews

 

دیدگاه ها

برای ثبت دیدگاه کافیست وارد حساب کاربری خود شوید.

خبرنامه آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز

با عضویت در خبرنامه آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز از آخرین اخبار و رویدادها مطلع شوید.

پرداخت هزینه آزمایشات دریافت گواهی پشتیبانی
صفحه اصلی
جستجو
دسته بندی
باشگاه
حساب کاربری